somebody’s/something’s days are numberedاز کون نفس کشیدن: [عامیانه، کنایه ] ( به ریشخند: ) در حال مرگ بودن .moribundحالت احتضارلهجه و گویش تهرانیدرحال مرگ و جان کندنat death's door+ عکس و لینک