در باریدن. [ دُرر دَ ] ( مص مرکب ) پاشیدن در. پاشیده و افشانده شدن دُر. || نزول قطرات باران. || سخن گفتن به روانی. کنایه از سخن شیرین و شیوا از زبان جاری شدن : زبانی که اندر سرش مغز نیست اگردر ببارد همان نغز نیست.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
پاشیدن در پاشیده و افشانده شدن در یا نزول قطرات باران .