در ایستادن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
در ایستادن
به معنای اصرار کردن، پافشاری کردن.
به انگلیسی نیز insist
از در in و ایست ist
به معنای اصرار کردن، پافشاری کردن.
به انگلیسی نیز insist
از در in و ایست ist
" در ایستادن " در تاریخ بیهقی به معنی " آغاز نمودن و باسماجت دنبال کردن و همچنین " به روشن کردن موضوع همت گماشتن" نیز آمده است .
" من در ایستادم و رفتن به حج تا آنگاه که از مدینه بوادِی القُری بازگشت به شام . . . همه به تمامی شرح
کردم . "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۷.
" من در ایستادم و رفتن به حج تا آنگاه که از مدینه بوادِی القُری بازگشت به شام . . . همه به تمامی شرح
کردم . "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۷.