در اندشت

پیشنهاد کاربران

در اندشت: [ اصطلاح در تداول عامه ]دَرَندَشت لهجه و گویش تهرانی، پهن و وسیع، بی در و پیکر.
( ( به دکتر گفتم تو بگو چطور ؟اگر هر چی دم دستم رسید بخورم که فرداشدم عین نصرت . به این خانه درندشت رسیدگی نکنم ؟به مردم بگویم نیایید ؟ خودم بمونم توی خانه بپوسم ؟ " ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص59 . ) )

به نظر من هم، مثل خیلی از واژه های مخفف شده و محاوره ای وعامیانه شده ی دیگر ، واژه درندشت هم مخفف شده" در اندر دشت" است . . . یعنی عمارت و ملک آنقدر بزرگ و وسیع است که {پنداری }در عمارت اندر [اندر : درون]دشت[جایی وسیع] باز می شود
با واژه" در اندرشت" و یا "درآندشت" موافق ترم تا "در آن در دشت" گرچه در و دشت هم از اصطلاحات پر کاربرد بوده
در اندشت. ( اصطلاح عامیانه ) وسیع، بی در و پیکر. به نظر می رسد که «در اندشت» از سه جزء «در»، «آن» و «دشت» ساخته شده باشد. رجوع شود به دَر، آن و دَشت.
برای اطلاعات قابل توجه، بخصوص در مورد اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های فارسی، رجوع شود به «آرشیو موضوعیِ» تارنمای زبان و ادبیات فارسی.
...
[مشاهده متن کامل]

ویرایش
در آن دشت درست نیست! در اندر دشت درست است. همان گونه که مرحوم دهخدا درک کرده است. لطفاً به دراندردشت در لغتنامه رجوع کنید.

بپرس