دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن
در اغوش کشیدن
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اندر بر کشیدن ؛در بر کشیدن. در آغوش گرفتن. اندر بر گرفتن.
بغلگیری. [ ب َ غ َ ] ( اِ مرکب ) نام داو از کشتی. ( غیاث ) . || ( حامص مرکب ) معانقه و یکدیگر را در بغل گرفتن. ( آنندراج ) :
ببین گرمی باده ناب را
بغلیگری آتش و آب را.
ظهوری ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
باز عهد آمد بغلگیری مینا می کنم
از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم.
کلیم ( از آنندراج ) .
ببین گرمی باده ناب را
بغلیگری آتش و آب را.
ظهوری ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
باز عهد آمد بغلگیری مینا می کنم
از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم.
کلیم ( از آنندراج ) .
در آغوش گرفتن