در اسرع وقت


برابر پارسی: هرچه زودتر، هر چه زودتر | با شتاب، درکمترین

واژه نامه بختیاریکا

بال هوا

پیشنهاد کاربران

As soon as possible
معمولاً از این اصطلاح گارسون ها استفاده می کنند.
فوری و بی درنگ و باعجله
در اکثری از ثانیه ، فل فور ، سه سوت، سریع
علی اسرع الحال . [ ع َ لا اَ رَ عِل ْ ] ( ع ق مرکب ) بشتاب . هرچه زودتر. سریعاً : چهره ٔ مقصود چون دولت و اقبال علی اسرع الحال روی به جانبش آوردی . ( حبیب السیر چ طهران ص 124 ) .
در سریعترین زمان ممکن
فل فور ، سه سوت، سریع
یادآوری باتاکید دروقت مقرر انچه فی مابین ما بوده انجام شود
در سریع ترین زمان
در کسری از ثانیه

بپرس