دخمه ساختن

لغت نامه دهخدا

دخمه ساختن. [ دَ م َ / م ِ ت َ] ( مص مرکب ) دخمه کردن. گورخانه ساختن :
خبر شد که سام نریمان بمرد
ورا دخمه سازد همی زال گرد.
فردوسی.
یکی دخمه از بهر او ساختند
همه فرش دیبا در انداختند.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

دخمه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس