دخل داشتن به


معنی انگلیسی:
concern

مترادف ها

import (فعل)
اظهار کردن، وارد کردن، اهمیت داشتن، تسخیر کردن، گذاردن، به کشور اوردن، دخل داشتن به، تاثیر کردن در، با پیروزی بدست امدن

فارسی به عربی

استیراد

پیشنهاد کاربران

مربوط بودن به ( اختلاف شما هیچ دخلی به من ندارد. )

بپرس