دختر هَنگ یک اپرای کمدی در دو پرده می باشد که توسط گائتانو دونیزتی ساخته شده است. اپرانامه ی این اثر به زبان فرانسوی می باشد که توسط ژول هنری ورنوی دو سنت ژرژ و ژان فرانسوا بایارد سروده شده است. این اپرا نخستین بار به تاریخ ۱۱ فوریه ۱۸۴۰ توسط کمپانی "اپرا - کمیک" پاریس در سالن تئاتر "سال دو لا بورس" به روی صحنه رفت. [ ۱]
دونیزتی بین سال های ۱۸۳۸ و ۱۸۴۰، هنگامی که در پاریس زندگی می کرد، این اپرا را نوشت که در واقع نسخه تغییر یافته ایی بود از اپرای اجرا نشده ی دیگری از او به نام "Poliuto / Les martyrs". اپرای " دختر هَنگ " به سرعت مورد توجه عموم گرفت و اجراهای آن با موفقیت چشمگیری روبرو شد. یکی از عمده دلایل شهرت و محبوبیت این اپرا، آریا ( موسیقی ) معروف "Ah! mes amis, quel jour de fête" است که باید توسط یک خواننده تنور ( صدا ) با قدرت صدای بسیار بالا ( توانایی اجرای ۹ بار نت دوی بالای خط حامل - دو ( نت موسیقی ) ) اجرا شود. [ ۲]
مارکیز برکنفیلد و پیشخدمتش، هورتن سیوس، در حال رفتن به سمت اتریش هستند که در راه به محاصره ارتش فرانسه برخورد می کنند. هر دو وحشت زده از نبرد بین فرانسوی ها با تیرول ها، در جمع روستاییان آن محل منتظر آرام شدن اوضاع می شوند ( Pour une femme de mon nom ) . مارکیز از گستاخی های فرانسوی ها خشمگین است اما سرانجام با عقب نشینی فرانسوی ها از اینکه بالاخره می تواند به راه خود ادامه دهند، خشنود می شود. قبل از اینکه مارکیز و پیشخدمتش راه بیفتند، گروهبان سولپیس از هنگ بیست و یکم ارتش فرانسه سر می رسد و به روستاییان مضطرب اطمینان می دهد که ارتش فرانسه در حال عقب نشینی به مناطق اطراف است.
ماری - دختری جوان که در کودکی رها شده و توسط گروهبان سولپیس به فرزندی پذیرفته شده است - نیز به آنجا می آید و سولپیس از دیدن او خوش حال می شود ( Duet: Sulpice and Marie: Mais, qui vient? Tiens, Marie, notre fil ) . گروهبان سولپیس ماری را مورد بازخواست قرار می دهد و می گوید او را با مرد جوانی دیده است. ماری پاسخ می دهد که آن مرد، تونیو و اهل تیرول ( ایالت ) است. سربازان فرانسوی، مردی را که تونیو می نامند، مثل یک بازداشتی به آنجا می آورند و می گویند که او در حال پرسه زدن در اطراف اردوگاه بوده است. تونیو توضیح می دهد که فقط به خاطر ماری به آن جا آمده است. سربازان خواهان اعدام او هستند اما ماری وی را از دست آن ها رها می سازد و می گوید زندگی اش را مدیون این مرد است چرا که وقتی در حال افتادن از کوه بوده، نجاتش داده است. سربازان بلافاصله تغییر رفتار می دهند و شروع به ستایش تونیو می کنند. تونیو هم به ارتش فرانسه ابراز ارادت می کند و همگی شادی می کنند و به درخواست سربازان، ماری آواز هنگ را میخواند ( Aria: Chacun le sait, chacun le dit ) .


این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدونیزتی بین سال های ۱۸۳۸ و ۱۸۴۰، هنگامی که در پاریس زندگی می کرد، این اپرا را نوشت که در واقع نسخه تغییر یافته ایی بود از اپرای اجرا نشده ی دیگری از او به نام "Poliuto / Les martyrs". اپرای " دختر هَنگ " به سرعت مورد توجه عموم گرفت و اجراهای آن با موفقیت چشمگیری روبرو شد. یکی از عمده دلایل شهرت و محبوبیت این اپرا، آریا ( موسیقی ) معروف "Ah! mes amis, quel jour de fête" است که باید توسط یک خواننده تنور ( صدا ) با قدرت صدای بسیار بالا ( توانایی اجرای ۹ بار نت دوی بالای خط حامل - دو ( نت موسیقی ) ) اجرا شود. [ ۲]
مارکیز برکنفیلد و پیشخدمتش، هورتن سیوس، در حال رفتن به سمت اتریش هستند که در راه به محاصره ارتش فرانسه برخورد می کنند. هر دو وحشت زده از نبرد بین فرانسوی ها با تیرول ها، در جمع روستاییان آن محل منتظر آرام شدن اوضاع می شوند ( Pour une femme de mon nom ) . مارکیز از گستاخی های فرانسوی ها خشمگین است اما سرانجام با عقب نشینی فرانسوی ها از اینکه بالاخره می تواند به راه خود ادامه دهند، خشنود می شود. قبل از اینکه مارکیز و پیشخدمتش راه بیفتند، گروهبان سولپیس از هنگ بیست و یکم ارتش فرانسه سر می رسد و به روستاییان مضطرب اطمینان می دهد که ارتش فرانسه در حال عقب نشینی به مناطق اطراف است.
ماری - دختری جوان که در کودکی رها شده و توسط گروهبان سولپیس به فرزندی پذیرفته شده است - نیز به آنجا می آید و سولپیس از دیدن او خوش حال می شود ( Duet: Sulpice and Marie: Mais, qui vient? Tiens, Marie, notre fil ) . گروهبان سولپیس ماری را مورد بازخواست قرار می دهد و می گوید او را با مرد جوانی دیده است. ماری پاسخ می دهد که آن مرد، تونیو و اهل تیرول ( ایالت ) است. سربازان فرانسوی، مردی را که تونیو می نامند، مثل یک بازداشتی به آنجا می آورند و می گویند که او در حال پرسه زدن در اطراف اردوگاه بوده است. تونیو توضیح می دهد که فقط به خاطر ماری به آن جا آمده است. سربازان خواهان اعدام او هستند اما ماری وی را از دست آن ها رها می سازد و می گوید زندگی اش را مدیون این مرد است چرا که وقتی در حال افتادن از کوه بوده، نجاتش داده است. سربازان بلافاصله تغییر رفتار می دهند و شروع به ستایش تونیو می کنند. تونیو هم به ارتش فرانسه ابراز ارادت می کند و همگی شادی می کنند و به درخواست سربازان، ماری آواز هنگ را میخواند ( Aria: Chacun le sait, chacun le dit ) .



wiki: دختر هنگ