دختر عمه

/doxtar~amme/

معنی انگلیسی:
first cousin, cousin

لغت نامه دهخدا

دخترعمه. [ دُ ت َ رِ ع َم ْ م َ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرزند مادینه خواهر پدر. بنت عم. عمه قزی

فرهنگ فارسی

فرزند مادینه خواهر پدر بنت عم

پیشنهاد کاربران

خیلی عالی بود ممنون
. The Lisa is the phil cousin
لیزا دختر خاله ی پول است.
cousin

بپرس