دختر ایتالیایی در الجزایر یک اپرای طنز - درام در دو پرده می باشد که توسط جواکینو روسینی ساخته شده است و اپرانامه ی آن توسط آنجلو آنلی نوشته شده است. [ ۱]
نخستین اجرای آن به تاریخ ۲۲ می ۱۸۱۳ در شهر ونیز، سالن تئاتر San Benedetto به روی صحنه رفت و با تلفیق های پایدار، انرژی بالا، ظرافت و ملودی های بکر که شاخصه های اپراهای روسینی هستند، با استقبال چشمگیری روبرو شد.
پس از آن، این اپرا در شهرهای دیگر ایتالیا از جمله ویسنزا، میلان و ناپل هم اجرا شد و در لندن - انگلستان و نیویورک - آمریکا نیز به روی صحنه رفت. [ ۲]
روسینی هنگامی که تنها ۲۱ سال داشت این اپرا را ظرف کمتر از یک ماه ساخته و تکمیل کرد. این اثر تلفیقی از اپرا بوفا و اپرا سریا می باشد و نقطه عطفی در آثار هنری روسینی به حساب می آید و موسیقی پیش درآمد آن امروزه به کرات اجرا، ضبط و پخش می شود. [ ۳]
در قصر
الویرا با ندیمه اش زولما در حال درد دل کردن است. همسرش مصطفی بیگ دیگر او را دوست ندارد و به دنبال یک زن جدید است. از آن طرف، مصطفی به کاپیتان علی می گوید که از زن خودش و دیگر زنان حرمسرا خسته شده و به دنبال زنی با چهره و خصوصیات جدید است. مصطفی بدین گونه طرح ریزی می کند که همسر فعلی اش را به عقد یکی از بردگانش دراورده و سپس به کاپیتان علی دستور می دهد که یک دختر زیبای ایتالیایی برایش پیدا کند.
لیندرو به یاد ایزابلا، نامزدش در ایتالیا، آوازی عاشقانه می خواند ( Languir per una bella ) . مصطفی می آید و به او می گوید که باید ازدواج کند و از خصوصیات خوب همسر آینده اش تعریف می کند. لیندرو که نمی تواند عشق ایزابلا را کنار بگذارد، سعی می کند به نحوی طفره برود و این امر را از سر باز کند ( Se inclinassi a prender moglie ) .
ساحل دریا
ایزابلا به عشق دیدن نامزدش لیندرو با کشتی راهی الجزایر است که کشتی دچار طوفان شده و غرق می شود. تعدادی از مسافران از جمله ایزابلا و تادئو توسط گارد ساحلی مصطفی بیگ نجات داده می شوند و به صورت اسیر به قصر مصطفی بیگ آورده می شوند. ایزابلا به یاد نامزدش لیندرو با آوازی اندوهناک ( Cavatina ) ولی با شجاعت و اعتماد به نفس وارد قصر شده ( Già so per pratica ) و مطمئن است که می تواند بر سختی ها و ناملایمات غلبه کند. کاپیتان علی و افرادش آن ها را به زندان می اندازند. تادئو، یکی از همسفران ایزابلا که از طرفی عاشق ایزابلا هم هست، نجات یافته و ازترس اینکه مبادا او را به صورت یک برده در بازار بفروشند، خود را عموی ایزابلا معرفی می کند و می گوید نباید او را از این دختر جدا کنند. به محض دیدن ایزابلا، جرقه ای در ذهن کاپیتان علی روشن می شود که این دختر جوان و زیبای ایتالیایی می تواند دقیقن همانی باشد که مصطفی بیگ به دنبالش است. تادئو از اینکه ایزابلا او را دوست ندارد و عاشق مرد دیگریست است به شدت حسودی می کند و ایزابلا را آزار می دهد ( Ai capricci della sorte ) ، اما در نهایت هر دو تصمیم می گیرند که فعلن به جای عشق و عاشقی به فکر فرار از این مخمصه باشند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنخستین اجرای آن به تاریخ ۲۲ می ۱۸۱۳ در شهر ونیز، سالن تئاتر San Benedetto به روی صحنه رفت و با تلفیق های پایدار، انرژی بالا، ظرافت و ملودی های بکر که شاخصه های اپراهای روسینی هستند، با استقبال چشمگیری روبرو شد.
پس از آن، این اپرا در شهرهای دیگر ایتالیا از جمله ویسنزا، میلان و ناپل هم اجرا شد و در لندن - انگلستان و نیویورک - آمریکا نیز به روی صحنه رفت. [ ۲]
روسینی هنگامی که تنها ۲۱ سال داشت این اپرا را ظرف کمتر از یک ماه ساخته و تکمیل کرد. این اثر تلفیقی از اپرا بوفا و اپرا سریا می باشد و نقطه عطفی در آثار هنری روسینی به حساب می آید و موسیقی پیش درآمد آن امروزه به کرات اجرا، ضبط و پخش می شود. [ ۳]
در قصر
الویرا با ندیمه اش زولما در حال درد دل کردن است. همسرش مصطفی بیگ دیگر او را دوست ندارد و به دنبال یک زن جدید است. از آن طرف، مصطفی به کاپیتان علی می گوید که از زن خودش و دیگر زنان حرمسرا خسته شده و به دنبال زنی با چهره و خصوصیات جدید است. مصطفی بدین گونه طرح ریزی می کند که همسر فعلی اش را به عقد یکی از بردگانش دراورده و سپس به کاپیتان علی دستور می دهد که یک دختر زیبای ایتالیایی برایش پیدا کند.
لیندرو به یاد ایزابلا، نامزدش در ایتالیا، آوازی عاشقانه می خواند ( Languir per una bella ) . مصطفی می آید و به او می گوید که باید ازدواج کند و از خصوصیات خوب همسر آینده اش تعریف می کند. لیندرو که نمی تواند عشق ایزابلا را کنار بگذارد، سعی می کند به نحوی طفره برود و این امر را از سر باز کند ( Se inclinassi a prender moglie ) .
ساحل دریا
ایزابلا به عشق دیدن نامزدش لیندرو با کشتی راهی الجزایر است که کشتی دچار طوفان شده و غرق می شود. تعدادی از مسافران از جمله ایزابلا و تادئو توسط گارد ساحلی مصطفی بیگ نجات داده می شوند و به صورت اسیر به قصر مصطفی بیگ آورده می شوند. ایزابلا به یاد نامزدش لیندرو با آوازی اندوهناک ( Cavatina ) ولی با شجاعت و اعتماد به نفس وارد قصر شده ( Già so per pratica ) و مطمئن است که می تواند بر سختی ها و ناملایمات غلبه کند. کاپیتان علی و افرادش آن ها را به زندان می اندازند. تادئو، یکی از همسفران ایزابلا که از طرفی عاشق ایزابلا هم هست، نجات یافته و ازترس اینکه مبادا او را به صورت یک برده در بازار بفروشند، خود را عموی ایزابلا معرفی می کند و می گوید نباید او را از این دختر جدا کنند. به محض دیدن ایزابلا، جرقه ای در ذهن کاپیتان علی روشن می شود که این دختر جوان و زیبای ایتالیایی می تواند دقیقن همانی باشد که مصطفی بیگ به دنبالش است. تادئو از اینکه ایزابلا او را دوست ندارد و عاشق مرد دیگریست است به شدت حسودی می کند و ایزابلا را آزار می دهد ( Ai capricci della sorte ) ، اما در نهایت هر دو تصمیم می گیرند که فعلن به جای عشق و عاشقی به فکر فرار از این مخمصه باشند.
