دختر آفتاب ؛ کنایه از شراب لعلی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از ناظم الاطباء ) . می. ( شرفنامه منیری ) . شراب. ( غیاث اللغات ) :
دختر آفتاب ده در شفق سپهرگون
گشته بزهره فلک حامله هم بدختری.
خاقانی.
در حجله جام آسمان رنگ
آن دختر آفتاب درده.
خاقانی.
دختر آفتاب ده در شفق سپهرگون
گشته بزهره فلک حامله هم بدختری.
خاقانی.
در حجله جام آسمان رنگ
آن دختر آفتاب درده.
خاقانی.