دخدخ. [ دُ دُ ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان مردم را خاموش گردانند و آنرا از کسی بازدارند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). دخدوخ. ( منتهی الارب ).
دخدخ. [ دَ دَ] ( ع اِ ) این کلمه در قصیده ای به قافیه «خ » در بیت ذیل از سوزنی آمده است و آنرا ممکن است وخدخ نیز خواند و اگر در مصراع دوم کلمه «بار» باشد شاید دخدخ به معنی شکافته و ترکیده و شکاف برداشته باشد و چون صورت تکریر است بمعنی شکافته شکافته و ترکیده ترکیده باشد و کلمه «باد» مصراع دوم همان «بار» باشد نه «باد» و دخدخ خمیده و خم دو تا معنی می دهد :
تو شاد بادی و آزادبهر از چم دهر
عدوت باد ز باد عنا و غم دخدخ.
سوزنی.
هلاک. هالک. صورت دیگر آن در فارسی است دهدک. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دهدک شود.