دحی
لغت نامه دهخدا
دحی. [ دُ ح َی ی ] ( اِخ ) بطنی است از عرب. ( منتهی الارب ).
دحی. [ دُ حی ی / دِ حی ی ] ( اِخ ) منزلی است مر قمر را. ( منتهی الارب ).
دحی. [ دَ ح َی ی ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). دحی و داحیة نام دو آبست میان جُناح ، کوهی از آن بنی الاضبط بن کلاب و مرّان و آن دو همانست که تُلیّان نیز نامیده شده اند. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید