دحور. [ دُ ] ( ع مص ) دحر. راندن و دور نمودن. ( منتهی الارب ). دور کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). طرد. ابعاد. بازداشتن.دحور. [ دَ ] ( ع ص ) نعت است از دحر و دُحور. ( منتهی الارب ). رجوع به دحور شود.