[ویکی الکتاب] معنی دَحَاهَا: آن را گسترد(ازکلمه دحو به معنای دحرجة یعنی غلتاندن است)
ریشه کلمه:
دحو (۱ بار)
دحی (۱ بار)
ها (۱۳۹۹ بار)
«دَحا» از مادّه «دَحْو» (بر وزن محو) به معنای گستردن است، بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محل اصلیش تفسیر کرده اند، و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز می گردد.
. طبرسی فرموده: دحئ و دحی هر دو به معنی بسط و گستردن است. در صحاح گستردن و غلطانیدن گفته است. قاموس و اقرب نیز گستردن و بزرگ شدن شکم و استرسال آن به به پائین و غلطاندن گفتهاند. راغب آن را به معنی از جای کندن میداند. در نهج البلاغه خطبه 70آمده «اَللّهُمَّ داحَیَ الْمَدْحُوّاتِ وَ داعِمَ الْمَسْمُوکاتِ» یعنی ای خدائیکه گسترنده گستره هائی و بر پا کننده بالا رفته هائی منظور از مسموکات آسمانهاست «رَفَعَ سَمْکَها فَسَوّیها»و اگر دحو به معنی غلطاندن باشد معنی آنست: خدائیکه غلطاننده غلطندهها هستی. و بالا برنده آسمانها میباشی و در خطبه 89 آمده «وَسَکَنَتِ الْاَرْضُ مَدْحُوَّةً فی لُجَّةِ تَیّارِهِ» زمین به حالت گسترده در دریائی موّاج و روان آرام گرفت. اگر مراد از دحو در آیه شریفه گسترش باشد معنی آن است که زمین را پس از آسمان بگسترد و اگر به معنی غلطاندن باشد مثل غلطاندن سنگ سنگریزه در این صورت با حرکت وضعی و انتقالی زمین تطبیق میشود یعنی: زمین را بعد از آسمان بگردش و چرخش در آورد . در کتاب آغاز و انجام جهان ص 39 با استفاده از معنائی که اقرب الموارد برای دحو کرده، میگوید زمین از پهلوی خورشید مانند شکمی کع بزرگ شود به پائین آویزان گردد بیرون امد و اندک بزرگ شد و از خورشید آویخته گردید و بالاخره از آن جدا و پرتاب شد و مانند سنگریزه ایکه از بالای کوه بغلطد با حرکت وضعب و انتقالی به چرخش در آمد(به احتضار). به نظر نگارنده، گستردن بهتر میآید رجوع شود به «سماء»
ریشه کلمه:
دحو (۱ بار)
دحی (۱ بار)
ها (۱۳۹۹ بار)
«دَحا» از مادّه «دَحْو» (بر وزن محو) به معنای گستردن است، بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محل اصلیش تفسیر کرده اند، و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز می گردد.
. طبرسی فرموده: دحئ و دحی هر دو به معنی بسط و گستردن است. در صحاح گستردن و غلطانیدن گفته است. قاموس و اقرب نیز گستردن و بزرگ شدن شکم و استرسال آن به به پائین و غلطاندن گفتهاند. راغب آن را به معنی از جای کندن میداند. در نهج البلاغه خطبه 70آمده «اَللّهُمَّ داحَیَ الْمَدْحُوّاتِ وَ داعِمَ الْمَسْمُوکاتِ» یعنی ای خدائیکه گسترنده گستره هائی و بر پا کننده بالا رفته هائی منظور از مسموکات آسمانهاست «رَفَعَ سَمْکَها فَسَوّیها»و اگر دحو به معنی غلطاندن باشد معنی آنست: خدائیکه غلطاننده غلطندهها هستی. و بالا برنده آسمانها میباشی و در خطبه 89 آمده «وَسَکَنَتِ الْاَرْضُ مَدْحُوَّةً فی لُجَّةِ تَیّارِهِ» زمین به حالت گسترده در دریائی موّاج و روان آرام گرفت. اگر مراد از دحو در آیه شریفه گسترش باشد معنی آن است که زمین را پس از آسمان بگسترد و اگر به معنی غلطاندن باشد مثل غلطاندن سنگ سنگریزه در این صورت با حرکت وضعی و انتقالی زمین تطبیق میشود یعنی: زمین را بعد از آسمان بگردش و چرخش در آورد . در کتاب آغاز و انجام جهان ص 39 با استفاده از معنائی که اقرب الموارد برای دحو کرده، میگوید زمین از پهلوی خورشید مانند شکمی کع بزرگ شود به پائین آویزان گردد بیرون امد و اندک بزرگ شد و از خورشید آویخته گردید و بالاخره از آن جدا و پرتاب شد و مانند سنگریزه ایکه از بالای کوه بغلطد با حرکت وضعب و انتقالی به چرخش در آمد(به احتضار). به نظر نگارنده، گستردن بهتر میآید رجوع شود به «سماء»
wikialkb: دَحَاهَا