دحال
لغت نامه دهخدا
دحال. [ دِ ] ( ع مص ) بر زمین زدن کسی را در کشتی. || فریب دادن. || ظلم کردن. || نقصان نمودن در حق کسی. ( منتهی الارب ). || پوشیدن چیزی که می داند آن را و ظاهر کردن غیرآن. || بازداشتن کسی را. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید