لغت نامه دهخدا
دجاجة. [ دَ ج َ ] ( ع اِ ) یکی دجاج. یک ماکیان. مرغ. یک مرغ خانگی. یک ماکیان یا خروس و تاء در آخر این لفظ علامت تأنیث نیست بلکه برای وحدتست. ( آنندراج ). ماکیانه. ( زمخشری ). ماکیان و خروس. مذکر و مؤنث در وی یکسانست. دُجاجَة.دِجاجَة. ( منتهی الارب ). ج ، دجاج. جج ، دجاجات. صاحب المرصع کنیه های زیر را برای وی آرد: ام جعفر. ام احدی و عشرین. ام حفصه. ام عقبه. ام قوب. ام قورا. ام نافع.
- دجاجة حبشیه ؛ نوعی است از آن.
- دجاجه سندیه ؛ نوعی است از آن.
|| گروهه ریسمان. ( منتهی الارب ). دسته ریسمان. ( دهار ). چرخ کلابه. ریسمان درهم کشیده. ( مهذب الاسماء ). || عیال. ( منتهی الارب ). ج ، دجائج. ( ناظم الاطباء ).
دجاجة. [ دُ ج َ ] ( ع اِ ) رجوع به دَجاجَة شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) واحد دجاج یک مرغ خانگی ماکیان جمع دجج .
گروه بزرگ
فرهنگ عمید
۲. گروهۀ ریسمان.
۳. عیال.
۴. (نجوم ) [قدیمی] یکی از صورت های فلکی شمالی که از باشکوه ترین صور فلکی است، ماکیان، صلیب شمالی.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
دَجاجه (Cygnus)
صورت فلکی بزرگ و شاخص نیمکرۀ شمالی آسمان، به شکل قو. درخشان ترین ستارۀ آن ستارۀ قدر اوّل آلفا دجاجه یا ذَنَب الدَّجاجه (رِدف) است. بتا دجاجه (منقار الدَّجاجه) ستاره ای دوگانه به رنگ های زرد و آبی است که با تلسکوپ های کوچک تشخیص دادنی است. سحابی امریکای شمالی که به سبب ظاهرش چنین نامیده شده است؛ سحابی پرده، بقایای اَبَرنواختریکه حدود ۵۰ هزار سال پیش منفجر شد؛ دجاجۀ اِی(A) ، به ظاهر کهکشانی دوگانه که منبع پرقدرت رادیویی و نخستین ستارۀ رادیویی کشف شده است؛ و منبع پرتو ایکس دجاجه X-۱ که تصور می شود نشانۀ موقعیت سیاه چالهای است در محدودۀ این صورت فلکی قرار دارند. این ناحیه پُر است از اجسام درخشان، سحابی ها، و ابرهایی از مادۀ تارکننده. ذنب الدّجاجه نشان دهندۀ دُمچۀ قویی است که در حال پرواز در امتداد راه شیری تصویر می شود. بعضی از ستاره های درخشان تر آن صلیب شمالی را تشکیل می دهند: تیر قائم صلیب با آلفا، گاما، اِتا و بتا؛ و قطعۀ افقی صلیب با دلتا، گاما و اپسیلون دجاجه مشخص می شوند. دجاجه ـ۶۱ یکی از کم فروغ ترین ستارگانی است که حرکت خاص و فوق العاده بزرگی دارد و از این رو بِسل آن را برای نخستین تعیین فاصلۀ ستاره ها، انتخاب کرد. او در ۱۸۳۸ پی برد که این ستاره فقط۱۰.۴ سال نوری از خورشید فاصله دارد.
صورت فلکی بزرگ و شاخص نیمکرۀ شمالی آسمان، به شکل قو. درخشان ترین ستارۀ آن ستارۀ قدر اوّل آلفا دجاجه یا ذَنَب الدَّجاجه (رِدف) است. بتا دجاجه (منقار الدَّجاجه) ستاره ای دوگانه به رنگ های زرد و آبی است که با تلسکوپ های کوچک تشخیص دادنی است. سحابی امریکای شمالی که به سبب ظاهرش چنین نامیده شده است؛ سحابی پرده، بقایای اَبَرنواختریکه حدود ۵۰ هزار سال پیش منفجر شد؛ دجاجۀ اِی(A) ، به ظاهر کهکشانی دوگانه که منبع پرقدرت رادیویی و نخستین ستارۀ رادیویی کشف شده است؛ و منبع پرتو ایکس دجاجه X-۱ که تصور می شود نشانۀ موقعیت سیاه چالهای است در محدودۀ این صورت فلکی قرار دارند. این ناحیه پُر است از اجسام درخشان، سحابی ها، و ابرهایی از مادۀ تارکننده. ذنب الدّجاجه نشان دهندۀ دُمچۀ قویی است که در حال پرواز در امتداد راه شیری تصویر می شود. بعضی از ستاره های درخشان تر آن صلیب شمالی را تشکیل می دهند: تیر قائم صلیب با آلفا، گاما، اِتا و بتا؛ و قطعۀ افقی صلیب با دلتا، گاما و اپسیلون دجاجه مشخص می شوند. دجاجه ـ۶۱ یکی از کم فروغ ترین ستارگانی است که حرکت خاص و فوق العاده بزرگی دارد و از این رو بِسل آن را برای نخستین تعیین فاصلۀ ستاره ها، انتخاب کرد. او در ۱۸۳۸ پی برد که این ستاره فقط۱۰.۴ سال نوری از خورشید فاصله دارد.
wikijoo: دجاجه
مترادف ها
قو، دجاجه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مرغ اهلی