دثینه

لغت نامه دهخدا

( دثینة ) دثینة. [ دَ ن َ] ( اِخ ) ناحیتی است میان جند و عدن. زمخشری گوید دثینة و دفینة منزلیست مر بنی سلیم را و ابوعبیدالسکونی گوید دثینة منزلیست بعد از فلجه در راه بصره بمکه از آن بنی سلیم و پس از آن و جرة و بعد نخلة بعد بستان ابن عامر و آنگاه مکه است. || یوم الدثینة؛ آن را در جاهلیت الدفینه می گفتند، پس از آن فال زدند و الدثینة نام نهادند... ( مجمع الامثال میدانی ).

دثینة. [ دُ ث َ ن َ ] ( اِخ ) موضعی است یا آبیست مر بنی سیاربن عمرو را. ( منتهی الارب ). گویند دثینة، و آن آبیست بنی فزاره را. نابغه گوید: و علی الدثینة من بنی سیار. این در روایت اصمعی است که درروایت ابی عبیده رمیثه است و آن آبیست بنی سیاربن عمروبن جابر از بنی مازن بن فزاره را. ( معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران