دبه کردن


معنی انگلیسی:
renege, shiftiness

لغت نامه دهخدا

دبه کردن. [ دَب ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جر زدن. دبه درآوردن. دبه آوردن. پس از قرارداد کتبی یا قولی از قرار و قول زیاده خواستن. وادنگ کردن. زیر حرف خود زدن. وادنگ درآوردن. از قول برگشتن.
- عشقش دبه کردن ؛ ازنو بفکری فراموش شده افتادن. ازنو بصرافت چیزی فراموش شده افتادن.

مترادف ها

renege (فعل)
انکار کردن، گول زدن، دبه کردن

پیشنهاد کاربران

move the goalposts
دبه کردن ، قول شکستن
She promised to buy a bag for me but she reneged
پیمان شکنی به قصد زیاده خواهی
being greedy

بپرس