دبل
لغت نامه دهخدا
دبل. [ دُ ب َ ]( ع ) ج ِ دُبلَة. ( مهذب الاسماء ). رجوع به دبلة شود.
دبل. [ دَ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ دبلة [ دَ / دِ ل َ ]. ( دزی ج 1 ص 424 ). رجوع به دبلة شود.
دبل. [ دُ ] ( ع اِ ) خر خرداندام. ( منتهی الارب ).
دبل. [ دُ ب َ ] ( ع اِ ) سختی. ( منتهی الارب ). || زن فرزندمرده. ( منتهی الارب ).
دبل. [ دِ ] ( ع اِ ) سختی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). دُبَل. ( منتهی الارب ).
- دبل دابل و دبیل. مبالغه است. ( منتهی الارب ) ؛ یعنی بدبختی بسیار و گران.( ناظم الاطباء ).
|| ( اِمص ) بی فرزندی زن. ( منتهی الارب ).
دبل. [ دَ ] ( ع اِ )طاعون. || حوض. ( منتهی الارب ). || نهر خرد. ( منتهی الارب ). جدول. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). ج ، دُبول. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ).
دبل. [ دَ ] ( ع مص ) گردآوردن چیزی. ( منتهی الارب ). الجمع و الاصلاح. ( تاج المصادر بیهقی ). || پی درپی زدن بر کسی عصا را. ( منتهی الارب ). پیاپی زدن کسی را به عصا. || پیچیدن و بزرگ کردن لقمه برای فروبردن. ( منتهی الارب ). || نیرو دادن زمین را به سرگین و مانند آن. دُبول. ( منتهی الارب ).
دبل. [ دُب ْ ب ُ ] ( اِخ ) نام جائیست در شعرعجاج. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
دِبِل ( به عربی: دِبِل ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان می باشد که در استان نبطیه واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: دبل
پیشنهاد کاربران
دبل ( Double ) :[اصطلاح هتل داری] اتاقی است که یک تخت دو نفره متصل به هم دارد. مساحت این نوع اتاق ها معمولا حدود 40 تا 45 متر مربع می باشد.