دبج

لغت نامه دهخدا

دبج. [ دَ ] ( معرب ، اِ ) نقش ( فارسی معرب ). ( تاج العروس ). نقش و نگار. ( منتهی الارب ). این کلمه و مشتقات آن معرب دیبای فارسی است. تزیین. ( یادداشت مؤلف ). || ( مص ) با ظرافت و شیرینی افکار و احساسات خود را فهماندن. ( از دزی ج 1 ص 421 ).

فرهنگ فارسی

نقش

پیشنهاد کاربران

بپرس