لغت نامه دهخدا
- امثال :
گذر پوست به دباغخانه است . یا: آخر گذر پوست به دباغان است. نظیر: گرو در دست گازر است. یا: گذر رسن بر چنبرست. ( امثال و حکم دهخدا ).
|| اداره دباغی. || مجموع دباغان شهری.
دباغخانه. [ دَب ْ با ن َ ] ( اِخ ) نام محلتی به تهران. || نام تکیه ای به محله دباغخانه تهران.
فرهنگ فارسی
نام محلتی به تهران
فرهنگ عمید
مترادف ها
چرم دباغی شده، دباغی، دباغ خانه، قهوه ای در اثر اشعه افتاب
دباغی، دباغ خانه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید