دایره ساختن. [ ی ِ رَ / رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شکل دایره ترتیب دادن. دائره کشیدن. || بشکل دایره درآوردن یا درآمدن. دایره وار ایستادن. با قوسی ایستادن اشخاص یا چیدن و ایستانیدن اشیاء.شکل دایره پدید آوردن. || نوشتن نام امرابشکل دایره تا تصور تقدم و تأخر نرود : هرجا که بنام امرا دایره سازندزان دایره نام تو شمارند نخستین.معزی.رجوع به دایره درین معنی شود. || آلت موسیقی ( دورویه ) ترتیب دادن.