operate (فعل)قطع کردن، عمل کردن، بکار انداختن، اداره کردن، گرداندن، راه انداختن، بفعالیت واداشتن، بهره برداری کردن، دایر بودن، عمل جراحی کردنrun (فعل)اداره کردن، نشان دادن، ادامه دادن، راندن، جاری شدن، دویدن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، دوام یافتن، پوییدن
معنی دایر بودن =باز بودنباز بودندایر مهنیبازمیشود. شروع میشود. راه می افتدپابرجا یا تشکیل+ عکس و لینک