داچک. [ چ َ ] ( اِ ) گوشواره. ( برهان ) ( جهانگیری ). داجک. شنف : آن شیهه ای که مرکب تندت همی زندبر خنگ آسمان چو نوای چکاوک است وان نعل کهنه ای که بیفتد زپای اودر گوش اختران فلک لعل داچک است.شرف شفروه [ در صفت اسب ممدوح ].
گوشوارهداچک= برادر کوچکتفسیر امروزی ۱۴۰۱سلام اقای مبپرپینزمزمداچک = داشک = داش ک = داداش ک = برادر کوچکمعنی "وقدی من خشاب مزدم ط موز بودی داچک" چیست؟+ عکس و لینک