داوینچی، لِئوناردو (۱۴۵۲م ـ۱۵۱۹)(Leonardo da Vinci)
داوینچی، لِئوناردو
داوینچی، لِئوناردو
نقاش، مجسمه ساز، معمار، مهندس، و دانشمند ایتالیایی. از برجسته ترین شخصیت های رنسانس ایتالیا بود که در فلورانس، میلان، و از ۱۵۱۶ در فرانسه فعالیت داشت. دفترهای یادداشت و طراحی اش، بازتابی از ذهن بسیار خلاق و جست وجوگر اویند، که وجوه مختلف جهان طبیعی و علمی، از کالبدشناسی و گیاه شناسی تا علوم آیرودینامیک و هیدرولیک، را دربر دارند. لئوناردو حدود ۱۴۸۲م، فلورانس را به قصد میلان ترک کرد، تا نخست در سِمت مهندس ارتش و نیروی دریایی، سپس در مقام مجسمه سازی چیره دست و ضمناً یک نقاش، در دستگاه لودوویکو اسفورتسا، دوک میلان، خدمت کند. مسئولیت تعبیۀ ابزار و ماشین آلات تهاجمی، پل شناور، نوعی توپ بخار، و تانک لاک پشت مانند، را برعهده گرفت. برای کاخی در میلان، سامانۀ حرارت مرکزی با هوای فشرده، و تلمبۀ آبرسانی به بالا را ابداع کرد. دامنۀ اختراعات بدیع داوینچی، جرثقیل های مکانیکی پیچیده، دستگاه های سادۀ چرخ، قرقره، تسمه و دیگر ابزارهای متّه کاری، زورقی با پاروهای چرخی، ماشین های پرنده، و وسیله ای برای تنفس در زیر آب را دربرمی گیرد. لئوناردو پس از ورود به بارگاه لودوویکو تصویر معشوقۀ او را کشید؛ این نقاشی بانو با قاقُم (کراکوف، مجموعۀ چارتوریسکی) نام دارد. در ۱۴۸۳م در اجرای یک نقاشی محرابی، با آمبروجو دا پرِدیس همکاری کرد و لتۀ مرکزی آن، با نام باکرۀ صخره ها، را کشید. از دیگر کارهای هنریِ داوینچی، یادمانی برای فرانچسکو اسفورتسا، از پیکرۀ مفرغین سوار بر اسب او، درخور ذکر است که فقط نمونۀ قالب آن به اتمام رسید. شاهکار جهانی اش، دیوارنگارۀ شام آخر در ناهارخوری صومعۀ سانتا ماریا دلّه گراتسیه، میلان، را نیز در همان زمان پدید آورد. این اثر، که لئوناردو، رنگ روغنیِ جدیدی را در اجرای آن به کار برده بود، به سبب رطوبت دیوار آسیب فراوانی دیده است. لئوناردو در ۱۴۹۹م به فلورانس بازگشت، و سال بعد به ونیز رفت و احتمالاً در آن جا جورجونه، نقاش ایتالیایی، را ملاقات کرد و از نحوۀ نور و سایه پردازی او بسیار تأثیر گرفت. دو اسلوب کیاروسکورو (تضاد نور و سایه) و محوکاری (درجه بندی نامحسوس رنگ ها و رنگسایه ها) را تکامل بخشید؛ این دو اسلوب، بر ژرفای عاطفی و پیچیدگی نقاشی هایش می افزودند. در ۱۵۰۳، پس از نقشه برداری از رم، و طراحی ترعه ها و لنگرگاه های آن، سفارش اجرای صحنه ای جنگی بر دیوارهای تالار شورای شهر را از فرمانروای فلورانس دریافت کرد. همان زمان میکلانژ هم به اجرای کاری مشابه گماشته شده بود. لئوناردو پس از دو سال کار بر روی نقاشی نبرد آنگیاری، آن را ناتمام گذاشت و بار دیگر استفاده از اسلوبی آزمایشی، تخریب نقاشی اش را در پی داشت. در همان زمان تک چهرۀ مونالیزا (با نام ژکوند، ح ۱۵۰۳ـ۱۵۰۵، لوور)، همسر بازرگانی ثروتمند با نام فرانچسکو زانوبی دل جوکوندو، را کشید. لبخند اسرارآمیز این تک چهره، تجسمی بود از ابهامی ظریف در بیان، که لئوناردو آن را می ستود. در ۱۵۰۶ به میلان (که در آن زمان تحت استیلای فرانسه بود) بازگشت، و کار مهندسی و معماری را پی گرفت. در ۱۵۱۳، سه سال در رم به سر برد، و سپس دعوت فرانسوای اول را پذیرفت و به فرانسه رفت. سال های پایانی عمر را در کاخ کوچکِ کلو، در مجاورت مقرّ سلطنتی آمبواز بر رودخانۀ لوآر، گذراند. آخرین نقاشی اش با نام قدّیس یحیای تعمیددهنده (ح ۱۵۱۴ـ۱۵۱۵)، اکنون در موزۀ لوور نگهداری می شود. فلورانس لئوناردو، فرزند نامشروعِ سِر پیِرو داوینچی، حقوق دانی در فلورانس، و کاتارینا، زنی از طبقۀ کارگر، بود و در کودکی در خانوادۀ پدری اش پرورش یافت و از همان ابتدا استعدادهای گوناگون خود را بروز داد. در جوانی به موسیقی، مدل سازی، و طراحی پرداخت. پدرش او را به کارگاه هنری آندرِآ دِل ورّوکیّو سپرد؛ در آن جا نقاشانی همچون بوتیچلی، پروجینو، و لورنتسو دِ مدیچی نیز هنر می آموختند. نقل است که لئوناردو تصویر فرشتۀ زانوزدۀ تابلوی ورّوکیّو، با نام غسل تعمید، را کشید، و بدین ترتیب ورّوکیّو به برتری هنری او نسبت به هنر خویش آگاه گردید. در ۱۴۷۲م به صنف نقاشان فلورانس پیوست. در علوم کاربردی، از کلیۀ توانمندی های یک مخترع بزرگ برخوردار بود، و با راهنمایی های عملی ، در ساخت هواپیما، زره پوش، و زیردریایی بر اسلاف خود سبقت جست. در معماری و شهرسازی، دربابِ فناوری های صوتی، نوری، و فضایی، نگرشی مدرن داشت و حتی زمانی در اندیشۀ برپاسازی بزرگراه های دو سطحی بود. یادداشت هایش برای تدوین رساله ای دربارۀ نقاشی، و تذکراتش در مشاهدۀ جلوه های تصادفیِ طبیعت، هنوز برای هنرمندان جذّاب اند. علاوه بر اتودهایی که در بررسی های علمی و کالبدشناسی دارد، برخی از نمونه های فوق العاده ای که قدرت او را در طراحی نشان می دهند، عبارت اند از طراحی هایش از اسبان و سربازان برای تابلوی نبرد آنگیاری؛ طرحی از نیم تنۀ یک سرباز با قلم نوک نقره (موزۀ بریتانیا، لندن)؛ تصویری که از تک چهرۀ خودش با مداد اخرایی کشید؛ و شاهکار تک رنگش برای نقاشی مریم عذرا و قدّیسه حَنّا (آکادمی سلطنتی، لندن).
داوینچی، لِئوناردو
داوینچی، لِئوناردو
نقاش، مجسمه ساز، معمار، مهندس، و دانشمند ایتالیایی. از برجسته ترین شخصیت های رنسانس ایتالیا بود که در فلورانس، میلان، و از ۱۵۱۶ در فرانسه فعالیت داشت. دفترهای یادداشت و طراحی اش، بازتابی از ذهن بسیار خلاق و جست وجوگر اویند، که وجوه مختلف جهان طبیعی و علمی، از کالبدشناسی و گیاه شناسی تا علوم آیرودینامیک و هیدرولیک، را دربر دارند. لئوناردو حدود ۱۴۸۲م، فلورانس را به قصد میلان ترک کرد، تا نخست در سِمت مهندس ارتش و نیروی دریایی، سپس در مقام مجسمه سازی چیره دست و ضمناً یک نقاش، در دستگاه لودوویکو اسفورتسا، دوک میلان، خدمت کند. مسئولیت تعبیۀ ابزار و ماشین آلات تهاجمی، پل شناور، نوعی توپ بخار، و تانک لاک پشت مانند، را برعهده گرفت. برای کاخی در میلان، سامانۀ حرارت مرکزی با هوای فشرده، و تلمبۀ آبرسانی به بالا را ابداع کرد. دامنۀ اختراعات بدیع داوینچی، جرثقیل های مکانیکی پیچیده، دستگاه های سادۀ چرخ، قرقره، تسمه و دیگر ابزارهای متّه کاری، زورقی با پاروهای چرخی، ماشین های پرنده، و وسیله ای برای تنفس در زیر آب را دربرمی گیرد. لئوناردو پس از ورود به بارگاه لودوویکو تصویر معشوقۀ او را کشید؛ این نقاشی بانو با قاقُم (کراکوف، مجموعۀ چارتوریسکی) نام دارد. در ۱۴۸۳م در اجرای یک نقاشی محرابی، با آمبروجو دا پرِدیس همکاری کرد و لتۀ مرکزی آن، با نام باکرۀ صخره ها، را کشید. از دیگر کارهای هنریِ داوینچی، یادمانی برای فرانچسکو اسفورتسا، از پیکرۀ مفرغین سوار بر اسب او، درخور ذکر است که فقط نمونۀ قالب آن به اتمام رسید. شاهکار جهانی اش، دیوارنگارۀ شام آخر در ناهارخوری صومعۀ سانتا ماریا دلّه گراتسیه، میلان، را نیز در همان زمان پدید آورد. این اثر، که لئوناردو، رنگ روغنیِ جدیدی را در اجرای آن به کار برده بود، به سبب رطوبت دیوار آسیب فراوانی دیده است. لئوناردو در ۱۴۹۹م به فلورانس بازگشت، و سال بعد به ونیز رفت و احتمالاً در آن جا جورجونه، نقاش ایتالیایی، را ملاقات کرد و از نحوۀ نور و سایه پردازی او بسیار تأثیر گرفت. دو اسلوب کیاروسکورو (تضاد نور و سایه) و محوکاری (درجه بندی نامحسوس رنگ ها و رنگسایه ها) را تکامل بخشید؛ این دو اسلوب، بر ژرفای عاطفی و پیچیدگی نقاشی هایش می افزودند. در ۱۵۰۳، پس از نقشه برداری از رم، و طراحی ترعه ها و لنگرگاه های آن، سفارش اجرای صحنه ای جنگی بر دیوارهای تالار شورای شهر را از فرمانروای فلورانس دریافت کرد. همان زمان میکلانژ هم به اجرای کاری مشابه گماشته شده بود. لئوناردو پس از دو سال کار بر روی نقاشی نبرد آنگیاری، آن را ناتمام گذاشت و بار دیگر استفاده از اسلوبی آزمایشی، تخریب نقاشی اش را در پی داشت. در همان زمان تک چهرۀ مونالیزا (با نام ژکوند، ح ۱۵۰۳ـ۱۵۰۵، لوور)، همسر بازرگانی ثروتمند با نام فرانچسکو زانوبی دل جوکوندو، را کشید. لبخند اسرارآمیز این تک چهره، تجسمی بود از ابهامی ظریف در بیان، که لئوناردو آن را می ستود. در ۱۵۰۶ به میلان (که در آن زمان تحت استیلای فرانسه بود) بازگشت، و کار مهندسی و معماری را پی گرفت. در ۱۵۱۳، سه سال در رم به سر برد، و سپس دعوت فرانسوای اول را پذیرفت و به فرانسه رفت. سال های پایانی عمر را در کاخ کوچکِ کلو، در مجاورت مقرّ سلطنتی آمبواز بر رودخانۀ لوآر، گذراند. آخرین نقاشی اش با نام قدّیس یحیای تعمیددهنده (ح ۱۵۱۴ـ۱۵۱۵)، اکنون در موزۀ لوور نگهداری می شود. فلورانس لئوناردو، فرزند نامشروعِ سِر پیِرو داوینچی، حقوق دانی در فلورانس، و کاتارینا، زنی از طبقۀ کارگر، بود و در کودکی در خانوادۀ پدری اش پرورش یافت و از همان ابتدا استعدادهای گوناگون خود را بروز داد. در جوانی به موسیقی، مدل سازی، و طراحی پرداخت. پدرش او را به کارگاه هنری آندرِآ دِل ورّوکیّو سپرد؛ در آن جا نقاشانی همچون بوتیچلی، پروجینو، و لورنتسو دِ مدیچی نیز هنر می آموختند. نقل است که لئوناردو تصویر فرشتۀ زانوزدۀ تابلوی ورّوکیّو، با نام غسل تعمید، را کشید، و بدین ترتیب ورّوکیّو به برتری هنری او نسبت به هنر خویش آگاه گردید. در ۱۴۷۲م به صنف نقاشان فلورانس پیوست. در علوم کاربردی، از کلیۀ توانمندی های یک مخترع بزرگ برخوردار بود، و با راهنمایی های عملی ، در ساخت هواپیما، زره پوش، و زیردریایی بر اسلاف خود سبقت جست. در معماری و شهرسازی، دربابِ فناوری های صوتی، نوری، و فضایی، نگرشی مدرن داشت و حتی زمانی در اندیشۀ برپاسازی بزرگراه های دو سطحی بود. یادداشت هایش برای تدوین رساله ای دربارۀ نقاشی، و تذکراتش در مشاهدۀ جلوه های تصادفیِ طبیعت، هنوز برای هنرمندان جذّاب اند. علاوه بر اتودهایی که در بررسی های علمی و کالبدشناسی دارد، برخی از نمونه های فوق العاده ای که قدرت او را در طراحی نشان می دهند، عبارت اند از طراحی هایش از اسبان و سربازان برای تابلوی نبرد آنگیاری؛ طرحی از نیم تنۀ یک سرباز با قلم نوک نقره (موزۀ بریتانیا، لندن)؛ تصویری که از تک چهرۀ خودش با مداد اخرایی کشید؛ و شاهکار تک رنگش برای نقاشی مریم عذرا و قدّیسه حَنّا (آکادمی سلطنتی، لندن).
wikijoo: داوینچی،_لیوناردو_(۱۴۵۲م_ـ۱۵۱۹)