داوش
از داو، داویدن، داو خواستن، و داوخواه، داوخواهانه.
داو در بازی هم هست که در تخته نرد و شترنگ ( شطرنج ) به نوبت هر بازیکن می گفتند. ولی گمان نمی برم به واژه داوش پیوندی داشته باشد.
از داو، داویدن، داو خواستن، و داوخواه، داوخواهانه.
داو در بازی هم هست که در تخته نرد و شترنگ ( شطرنج ) به نوبت هر بازیکن می گفتند. ولی گمان نمی برم به واژه داوش پیوندی داشته باشد.
داوش dāveŝ: تناوب؛ دری داو ( نوبت ) با پسوند مصدر ساز [ش].
داوش به معنی خیلی رفاقتانه و صمیمانه ی داداش هستش که دوستای خیلی زندیک به هم میگن
داوش از دو کلمه هستش دا همون داداش میشه وش به زبان بلوچی یعنی خوب داداش خوب کنایه هستش به شخصی که زیاد روی بیاره
واژه دوستانه برادر که بعضی جاها کنایه به نزدیکی دو نفر هم میشود.