دانه دانه کردن

مترادف ها

grain (فعل)
جوانه زدن، تراشیدن، دانه دانه کردن، دانه زدن، پشمکندن، متبلور شدن

corn (فعل)
دانه دانه کردن، نمک زدن

granulate (فعل)
دانه دانه کردن، دارای ذرات ریز کردن

فارسی به عربی

حبوب , حبیبی , ذرة

پیشنهاد کاربران

بپرس