دانل

پیشنهاد کاربران

دانِل: دانیل - واژه فارسی اوستایی و عِبری - نام پسرانه
کوتاه شده واژه دانیال!
.
دان: به عبری: داور، نماینده، قاضی! -
از واژه اوستایی دَیان ( dayān )
مُرشد، پیشوا، راهنما، رهبر، سرپرست، کلانتر، ناخدا، فرمانده، سردَمدار، سردسته، سرکَرده، سرگروه، سرتیم ( کاپیتان ) ، سَردار ( سِزار ) ، باباشَمَل! -
...
[مشاهده متن کامل]

پرچم دار، پیشگام، پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ، پیش قَراوُل، یکه تاز! -
جنگجو، مبارز، جنگاوَر، شجاع، نترس، دلیر، دلاور،
پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان
.
ایل ( ئیل ) - به زبان عبری: خدا، پروردگار، آفریدگار، ایزد، یزدان، جان آفرین
مانند: عزرائیل ( عزیز خدا، نورچشمی خدا ) ، میکائیل ( روزی رسان بندگان خدا ) ، اسماعیل ( اسماع: شنیده - گوش به زنگ خدا ) ، ناتانائیل! ( خداداده ) ، اسرائیل ( اِسرا: بنده پیروز، مرد کاریزما - بنده پیروز خدا، مرد کاریزماگر پروردگار ) و. . .
.
معنی: فرمان خدایی، جنگاور اهورایی، پهلوان ایزدی -
باخدا، دادارباور ( انگلیسی: Deism ) ، بِهدین، دارای بهترین دین و آیین -
نیک منش، دارای مرام و منش نیک، "لوطی"، جوانمرد، رادمرد، کریم، بخشنده، دست و دل باز -
گشاده رو، خوش مَشرب، زودجوش، خوش برخورد و رفتار، نیک کردار، مهربان، باباشَمَل!
( ( لوتی: شکم پرست، شکمو - برهنه، عُریان، لخت و پَتی ) )

بپرس