دان پاشیدن

لغت نامه دهخدا

دان پاشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) دان پاچیدن. || فریفتن با عطا و دهش و یا طرق دیگر.

فرهنگ فارسی

دان پاچیدن

پیشنهاد کاربران

دان پاشیدن: [عامیانه، کنایه ] دانه ریختن، به قصد گرفتار کردن کسی به او امتیازات دادن.

بپرس