دامین

لغت نامه دهخدا

دامین. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است از ناحیه مکران و بلوچستان. این دهستان در شمال ایرانشهر واقع و جاده شوسه ایرانشهر به خاش از مرکز آن میگذرد و حدود آن بشرح زیرست : از طرف شمال به بخش خاش. از طرف خاور بدهستان ابتر. از طرف جنوب بدهستان مرکزی ایرانشهر از طرف باختر به بخش بزمان. منطقه ای جلگه و قسمت علیای ( شمال ) آن کوهستانیست. ارتفاعات این دهستان عموماً خاکی و هوای آن گرمسیر و مالاریائی است. رودخانه بمپورکه شرح آن در جای خود داده شده است از این ارتفاعات سرچشمه میگیرد توضیح اینکه این رودخانه در مسیر خودزه پیدا میکند و بهر آبادی که میرسد مردم آن آبادی جلوی این رودخانه را بکلی میگیرند و بعد از بندی که آبادی اول بر آن آب بست بلافاصله کف رودخانه شروع به زه دادن میکند و تا آبادی دیگر میرسد آب بقدر کافی جمع میشود. آب آشامیدنی دهستان از قنات و رودخانه است محصول عمده دهستان غلات و خرما و لبنیات و ذرت است و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است و آن از هشت آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 تن است. گویش مادری مردم دهستان بلوچی و راههای دهستان مالرو است و جاده شوسه ایرانشهر به خاش از وسط ازآن عبور مینماید. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دامین. ( اِخ ) نام ده مرکز دهستان دامین از بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است. و آن در 19هزارگزی شمال ایرانشهر و کنار شوسه ایرانشهر به خاش واقع است. سردسیر و کوهستانی است و دارای 60 سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و خرما و ذرت و لبنیات است ، شغل مردم آن زراعت و گله داریست. دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دامین. [ ی َ ] ( اِخ ) ( سن ) رجوع به کم شود.

دامین. [ ی َ ] ( اِخ ) ( سن پیر ) رجوع به سن پیردامین شود.

دامین. [ی َ ] ( اِخ ) ( ربر فرانسوا ) متولد بسال 1715 و متوفی به سال 1757 م. کسی که باکارد به لوئی پانزدهم حمله کرد تا وی را نسبت به وظائفش آگاه کند، بهمین دلیل او را چهار شقه کردند.

دامین. [ ی َ ] ( اِخ ) ( دامین دووسته ژزف ) مبلغ مذهبی بلژیکی متولد به سال 1840 و متوفی به سال 1889 م.

فرهنگ فارسی

مبلغ مذهبی بلژیکی متولد بسال ۱۸۴٠

پیشنهاد کاربران

بپرس