دامیدن
لغت نامه دهخدا
- دامیدن کان ؛ بر باد دادن خاک بطلب زر.
- دامیدن خرمن ؛ بر باد کردن آن برای جدا شدن دانه از کاه.
- بردامیدن ؛ ازدراء. ( تاج المصادر بیهقی ). التذریة؛ بردامیدن و حسب خویش ستودن و بالا دادن. ( تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ عمید
۲. (مصدر متعدی ) بر باد دادن خرمن که کاه از دانه جدا شود، باد دان.
۳. دانه پاشیدن و تخم افشاندن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید