داموق. ( معرب ، ص ) یوم داموق ؛ روز بسیار گرم. ( منتهی الارب ). سخت گرم از روزها و جز آن. و این کلمه فارسی معرب است. ( اقرب الموارد ). ( اصل فارسی آن شاید دموک از دم ، بخار گرم و اوک باشد ). و یقال یوم داموق ، اذاکان ذا عکة و حر. قال ابوبکر قال ابوحاتم : هو فارسی معرب لان «الدمة النفس فهو دمه کر» ای یأخذ بالنفس فقالو داموق. ( المعرب جوالیقی ص 149 ).