دامن کشیدن کسی را

پیشنهاد کاربران

دامن کشیدن کسی را، یا کشیدن دامن کسی ؛ بازداشتن وی از حرکت. مانع آمدن او از رفتن :
نه خواهد کس ترا دامن کشیدن
نه در شبدیز شبرنگی رسیدن.
نظامی.
- || خواستن تا صاحب دامن متوجه مطلبی و امری شود یا از ارتکاب امری و گفتن سخنی باز ایستد.
...
[مشاهده متن کامل]

- || دست بدامان او شدن. باو روی کردن. او را متوجه نیازمندی خود کردن.
- دامن کشیدن بر ؛ فرو پوشیدن دامن بر.
- || گذشتن بر. . .
- || فرارسیدن. دررسیدن :
چو از دیده خورشید شدناپدید
شب تیره بر کوه دامن کشید.
فردوسی.