- دامن چیزی به کف آوردن ؛ رسیدن به آن. نایل شدن بدان :
گر بار دگر دامن کامی بکف آرم
تا زنده ام از چنگ منش کس نرهاند.
سعدی.
هم اگر عمر بود دامن کامی بکف آرم
که گل از خار همی زاید و صبح از شب تاری.
سعدی.
گر بار دگر دامن کامی بکف آرم
تا زنده ام از چنگ منش کس نرهاند.
سعدی.
هم اگر عمر بود دامن کامی بکف آرم
که گل از خار همی زاید و صبح از شب تاری.
سعدی.