دامن برچیدن ؛ دامن فراهم گرفتن. دامن برکشیدن. دامن بخود باززدن. جمع کردن دامن. ( آنندراج ) . برگرفتن دامن. تهلز. تشمیر. ( از منتهی الارب ) .
برچد بنفشه دامن و از خاک برنوشت
چون باد نوبهار بر او دوش برگذشت.
منوچهری.
- || اعراض کردن. ( آنندراج ) . بریدن دوستی و آشنائی.
برچد بنفشه دامن و از خاک برنوشت
چون باد نوبهار بر او دوش برگذشت.
منوچهری.
- || اعراض کردن. ( آنندراج ) . بریدن دوستی و آشنائی.