دامن بدندان کردن

پیشنهاد کاربران

دامن بدندان گرفتن ؛ دامن بدندان کردن. کنایه از عجز و فروتنی است. ( آنندراج ) :
بغالب تر از خود مینداز تیر
چو افتاد دامن بدندان بگیر.
سعدی.
ساحت صدرش ز قدر مهر بمژگان برفت
دامن قدرش ز عجز چرخ بدندان گرفت.
خواجه جمال الدین سلمان ( از آنندراج ) .
دامن بدندان کردن ؛ دامن بدندان گرفتن. کنایه از عجز و فروتنی است. ( آنندراج ) . کنایه از فروتنی و عجز نمودن باشد. ( برهان ) .

بپرس