دامن الودن

لغت نامه دهخدا

( دامن آلودن ) دامن آلودن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) آغشتن دامن. آلودن دامن. درزدن دامن بچیزی چون خون یا آب یا پلیدی و نظایر آنها. مالیدن یا پخش کردن چیزی از خون یا آب یا پلیدی روی دامن چنانکه در دامن اثر گذارد :
چون کشی خنجر بقتلم بر میان دامن مزن
دامن آلودن بخونم خونبها خواهد شدن.
کلیم ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( دامن آلودن ) آلودن دامن

پیشنهاد کاربران

بپرس