داماد شدن

لغت نامه دهخدا

داماد شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نوکدخداگشتن. تازه زن گرفتن. || ازاله ٔبکارت زن کردن در شب عروسی. اعراس. ( منتهی الارب ). || شوی دختر یا خواهر کسی شدن :
نگیرد ز کاردرم نیز یاد
از آن پس که داماد او شد شغاد.
فردوسی.

مترادف ها

groom (فعل)
اراستن، زیبا کردن، تیمار کردن، داماد شدن

فارسی به عربی

عریس

پیشنهاد کاربران

بپرس