دام کنده

لغت نامه دهخدا

دام کنده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) رهایی یافته از دام و بند. ( ناظم الاطباء ). که دام برکنده باشد. که دام فروگسسته باشد.طائری که بزور طپش از دام برآمده باشد :
ای شاخ گل شکسته طرف کلاه تو
وی شانه دام کنده زلف سیاه تو.
ملامفید بلخی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رهایی یافته از دام و بند

پیشنهاد کاربران

بپرس