دام و دد

لغت نامه دهخدا

دام و دد. [ م ُ دَ ] ( ترکیب عطفی ) ( ازدام + دد ). به معنی حیوان اهلی و وحشی :
اگر بد کنی چون دد و دام ، تو
جدانیستی هم تو از دام و دد.
ناصرخسرو.
چو بر نسبتی راند انگشت خود
بخسبد بر آواز او دام و دد.
نظامی.
که داند که این دخمه دام و دد
چه تاریخها دارد از نیک و بد.
نظامی.
شیر مگر تلخ بدان گشت خود
کز پس مرگش نخورد دام و دد.
نظامی.
نیز رجوع به دام در معنی حیوان اهلی و شواهد ذیل لغت مذکور شود.

پیشنهاد کاربران

دد:داده. پدیده. ( هنوز رام و دستی نشده است )
دام :به دنبال آینده. دستی. رام.

بپرس