دام بلا


معنی انگلیسی:
snare

مترادف ها

ravel (اسم)
دام بلا، چیز در هم پیچیده، نخ گوریده، گوریدگی، شانه مخصوص جدا کردن تارهای نخ، از هم جدا کردن الیاف

rattrap (اسم)
تله موش، دام بلا

پیشنهاد کاربران

دام بلا ؛ دام سختی و محنت :
ز دام بلا یافتم من رها
تو چندین مشو در دم اژدها.
فردوسی.
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندرنیاری بدام بلا.
فردوسی.
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد.
حافظ.
در شعر رستگاری پایه هفتم مصیبت و بلا به دام تشبیه شده است

بپرس