دام بافتن

لغت نامه دهخدا

دام بافتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) بر هم افکندن تار و پود بفاصله و شبکه مانند نسیجی پدید آوردن. شبکه و تور بافتن. نسج شبکه پدید آوردن. بافته ای از بهم افکندن پود و تار، نه آنسان که بهم متصل شود بل بدانگونه که خانه خانه نماید :
دام از تار نگه بر صید ما دیگر مباف
تا شده آزادخود را مبتلی کردیم و رفت.
ظهوری ( از آنندراج ).
پی عندلیبان دارالسلام
توانی ز تار نفس بافت دام.
ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بر هم افکندن تار و پود بفاصله و شبکه مانند نسیجی پدید آوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس