دالوند

لغت نامه دهخدا

دالوند. [ وَ ] ( اِخ ) نام یکی از ایلات کرد ایران ، از طوایف پیشکوه تیره ای از ایل بیرانوندند و ساکنین ناحیه دالوند شهرستان خرم آباد میباشند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67 ) ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دالوند. [ وَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال بخش واقع و محدود است از شمال به چقلوندی از جنوب به دهستان سگوند و از خاور به دهستان رازان و از باختر به دهستان ده پیر. موقعیت طبیعی : کوهستانی است و سردسیر و مالاریایی و آب آن از سرابهای دوکوپ زاغه ، گاومیر، کلوم در، خرسد دولیسگان ، بید گیجه ، احمدی و رنگرزان شیرخان است. مرتفعترین کوههای دهستان عبارتند از: کوههای بلومان و لوچ که مراتع مرغوبی در سینه و دامنه آن وجود دارد. این دهستان از 30 آبادی تشکیل شده است و قراء مهم آن : دولیسگان. زاغه بالا. چقلوند رود میباشند ساکنین از طوایف دالوند سادات هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد

دانشنامه آزاد فارسی

دالْوَند
طایفۀ لر، از طوایف باجولوند، ساکن جلگۀ هرو، از بخش چغلوندی، در شرق خرم آباد. قشلاق این مردم در کاکاشرف و بعضی نواحی حومۀ خرم آباد و ییلاقشان در جلگۀ هرو است. بسیاری از این مردم در یک قرن گذشته، چادرنشینی را ترک کردند و در هرو اسکان گرفته اند. اینان پیش از ترک کامل چادرنشینی، فصول گرم سال را در جلگۀ هرو چادر می زدند و در فصول سرد از مکان های ثابت در همان جلگه استفاده می کردند. جمعیت دالوندها در اواخر دورۀ قاجار حدود ۵۰۰ـ ۶۰۰ خانوار بود. تمام اعضای این طایفه به استثناء چند خانواده، یک جانشین هستند. نصرالله خان دالوند، در ۱۲۶۰ق و آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، در قلعۀ دهکرد سیلاخور مستقر شد و به جنگ با قوای خانلرمیرزا احتشام الدوله پرداخت. او سرانجام مغلوب و اسیر شد.

پیشنهاد کاربران

دال به معنی عقاب و وند به معنی نگهبان است
دالوند=عقاب نگهبان
دالوند از طوایف لک هستش
درود بر ایل بزرگ و خود مختار دالوند. . زنده باد مردم لکستان دالوند عقاب بزرگ لرستان، مهد شیر زنان و دلاور مردان، دالوند ها سرداران لرستان، درود بر غرب داران دالوند
ایل ریشه دار دالوند. . . . . . . . . . . . . . . . . .
. جدا از تمام بحثهای انحرافی، با ریشه یابی از نامها بدون تردیدچنین استنبات میشود که تمام وندهای اصیل ساکنان و میراث داران این سرزمین کهن، همه از یک قوم و تبارند . مابقی مهاجر و غریبه اند .
دال به زبان لری یعنی عقاب و وند هم به معنی نگهبان است که معنی دالوند یعنی عقاب نگهبان
گرایش پیدا کرده،
اینجاست که وظیفه خطیر این نسل در جهت نیل به حقیقت با دشواری خودنمایی می نماید لیکن می بایست در معرفی قوم و قبایل موجود در این دیار و شناخت ریشه و تبار آنها خوانندگان را بر سر دوراهی قرار نداده و با کمک اسناد و آثار و نشانه های معتبر تاریخی حق مطلب را بصورت علمی و درست بیان کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

مسلما بدون هیچ شک و تردیدی تمام طوایف بزرگ و اصیل ( وندهای اولیه ) در غرب کشور، ساکنین اصلی این کهن دیار اهورایی، طوایف بزرگ، ریشه دار و باهویت ( کاکاوند. حسنوند. دریکوند. بیرانوند. دالوند، و . . . ) که در مناطق استراتژیک و مهم ( سلسله. دلفان. بالاگری وه. طرحان. . . . ) ساکن بودند، همگی از یک ریشه و از یک قوم و تبار هستند .
باتشکر

زنده باد لک و لکستان
ایل بزرگ دالوند ریشه تباری لک دارد و اصالتا لک هستند
زبان لکی دالوندها بیشتر به لهجه لکی حسنوندی نزدیک است و در کل این عزیزان لک یا لک تبار هستند
زنده باد لک و لکستان و لک تباران عزیز در هر کجای دنیا که هستمد
درود بر دلاورمردان ایل دالوند
💢وندها:
همانگونه که می دانید بسیاری از اقوام ایرانی در آخر اسم فامیلیشان یک پسوند دارند که تقریبا از آن پسوند می توان به ریشه ی قومیتی آن شخص یا آن قوم پی برد.
مثلا پسوند لو ( مثل اینانلو ) برای اقوام ترک است و پسوند زایی یا زهی ( مثل صفرزایی ) برای اقوام بلوچ و مثالهایی از این دست . . .
...
[مشاهده متن کامل]

اما واژه "وند" به چه معناست و ریشه در کجا دارد؟ این واژه اصالتا متعلق به کدام قوم است؟
با توجه به اینکه طایفه های دارای پسوند ( وند ) به دو گروه تقسیم می شوند،
۱ - گروهی که در دوران هخامنشیان بنام پیشه ( شغل ) نیای خود معروف شدند،
۲ - گروهی که بعد از ظهور اسلام بنام پدران یا منطقه سکونت خود معروف شدند،
در اینجا می خواییم بررسی اجمالی به این قضیه داشته باشیم که نیازمند به مقداری زمینه چینی است
همانگونه که می دانید زبان لکی ریشه در پهلوی باستان دارد و بسیاری از کلمات پهلوی باستان که در زبان های دیگر از جمله زبان معیار ما مستهلک و فراموش شده اند، در زبان لکی کماکان مستعمل و زنده اند و صد البته یکی از دلایلی که به لکها فیلی هم می گویند همین است.
( فیلی یا فهله ای = پهله ای / پهلوی : اعراب چون حرف 'پ' ندارند آن را 'ف' می خوانند )
در پهلوی باستان کلمه ی "وند" به معنای نگهبان و مسئول می باشد.
همانگونه که می دانید در ادبیات پهلوی، واژه ی "لک" به معنای "صد هزار" می باشد که عده ای دانشمندان علم تاریخ و باستان شناسی لک ها را همان "کاسیت" هایی می دانند که سپاه یکصد هزار نفری گارد جاویدان هخامنش را تشکیل می دادند و چون اعضای این گارد همیشه از این قوم انتخاب می شد، نام "کاسی" کم کم به کنار رانده شد و این قوم را "لک" و اعضای آن را "لک ها" نامیدند یعنی صدهزاری ها، یعنی اعضای تیم صدهزاری یعنی گارد جاویدان.
سپاه جاویدان هخامنشیان مسئولیت های مهم نظامی را در سیستم اداری در دست خود داشتند. از جمله ی این مشاغل در ذیل عنوان خواهد شد:
بازوند = نگهبان بازها ( عقابها )
دریک وند= خزانه دار
آیینه وند = آینه دار شاهی
ترکشوند یا ترکاشوند = مسئول تیر و کمان ها ( ترکش = تیر )
سپهوند = نگهبان سپاه ( قراول )
حتی تا مدتی بعد از ورود اسلام به ایران این کلمه به قوت خود باقی بود و نام هایی همچون
دیناروند = خزانه دار، قلاوند = نگهبان قلعه و صدها نام ازین دست به کار برده می شد.
جالب تر از همه اینکه نام هایی چون "نهاوند" و "دماوند" به جای مانده از همین دوران است و لکی ( پهلوی ) بودن این نامها را اثبات می کنند چون:
نها یا نوا = جلو
نهاوند = نگهبانی جلویی٬ نگهبانی پیشین
دما ( به ضم دال ) = پشت سر
دماوند = نگهبانی پشت سری٬ نگهبانی پسین و اگر شما در منطقه ی لکها بایستید٬ نهاوند پیش روی شما و دماوند در پشت سر آن قرار دارد.
از آنجایی که مشاغل در گذشته بصورت ارثی بود این کلمات کم کم بعنوان نام فامیلی اشخاص بکار برده میشد یعنی فلانیها را مثلا "سپهوند" و فلانیها را "دریکوند" می نامیدند.
این کلمه کم کم جای فامیل اشخاص را به خود گرفت و حتی بعد از اسلام با اینکه معنای اصلی خود را از دست داد ولی هنوز برای نام فامیل اشخاص به کار برده می شد و شهرت هایی همچون "حسنوند" و "یوسفوند" و "حاتموند" و "جاوند" و . . . نیز برای افرادی که نام نیاکان آنها این اسم ها بود به کار برده می شد.

متاسفانه شما اطلاعات کافی نداری دالوند را یکی از طوایف بیرانوندرا داد کردید در صورتیکه دالوند فرزند باجول می باشد که بیران تلالو برادرانشان می توانستید بنگارید دالوند برادر زاده بیران می باشد
دال : عقاب بزرگ ( لغت نامه دهخدا ) ، پرنده ٔ شکاری که آنرا عقاب نیز گویند. ( غیاث اللغات ) ، پرنده ای که پر او را بر تیر نصب کنند و بعربی عقاب گویند. ( برهان قاطع ) ، عقاب سیاه بزرگ که پر او را بر تیر نصب کنند. ( ناظم الاطباء ) ، دال را در فرهنگهای فارسی عقاب گرفته اند باید نسر تازی باشد و امروزه در گیلان به یکی از همین مرغان شکاری بزرگ اطلاق می شود. ( فرهنگ ایران باستان آقای پورداود ص 299 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

وند : لفظی است که خود معنی مستقل ندارد بلکه همیشه با کلمه ای دیگر ترکیب می شود تا معنی تازه بسازد. این لفظ هرگاه در آخر کلمه بیاید پسوند صفت ساز نامیده شده و به معنای منسوب به . . . می باشد. ( ون ؛ در زبان لکی و گویش لری ) . 1
دالوند ( دالون ) : به معنای منسوب به دال ( شاهین ) یا همان پور و فرزند عقاب می باشد.
http://www. dalvandclub. ir/3
سایت : انجمن دالوند

نام یکی از ده های کوچک شهرزاغه خرم آباداست
دالوند ها فرزندان عبدالخان هروی ( نوه شرفخان بدلیسی ) حاکم کردستان شخصی خردمند و اهل علم و فرهنگل ( کتاب شرف نامه )
به همین خاطر رودخانه هرو به همین نام عبدالخان هروی نامگذاری شده
هررو=هر رود
دالوندپل هرو در روستای قلعه علی، ولی ساکن خوزستان

زنده باد لرستان، ایل دالوند
سلام چرااطلاع غلط میدین کی گفته دالوند تیره ای از ایل بیراندونده . . . دالوند از ایل باجولوندهست. . . ریشه بیرانوندبه دالوند برمیگرده بنیان گذار طایفه بیراندوند بیران مردی ازایل باجول بوده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس