دال گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بشکل حرف دال درآمدن. خمیدن. خم شدن. خم پذیرفتن چیزی راست.- دال گشتن الف ؛ خم گرفتن آن. بصورت شکل دال و منحنی درآمدن الف :زمان چیست بنگر چرا سال گشت الف نقطه چون بود و چون دال گشت.اسدی.