دال گشتن

لغت نامه دهخدا

دال گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بشکل حرف دال درآمدن. خمیدن. خم شدن. خم پذیرفتن چیزی راست.
- دال گشتن الف ؛ خم گرفتن آن. بصورت شکل دال و منحنی درآمدن الف :
زمان چیست بنگر چرا سال گشت
الف نقطه چون بود و چون دال گشت.
اسدی.

فرهنگ فارسی

خمیدن خم شدن بشکل حرف دال در آمدن

پیشنهاد کاربران

بپرس