داغولی

لغت نامه دهخدا

داغولی. ( حامص ) حرامزادگی. عیاری. ( برهان ). عمل داغول.

داغولی. ( اِخ ) نام جاسوس نصر سیار. ( آنندراج ) ( برهان ).

فرهنگ فارسی

عیاری مکاری .
نام جاسوس نصر سیار

پیشنهاد کاربران

بپرس