داغمه بستن

لغت نامه دهخدا

داغمه بستن. [ م َ / م ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) خشک و سیاه شدن پوست ( چنانکه در لب ) از حرارت درونی چون از تب و یا از حرارت بیرونی چون از آتش و آفتاب.

فرهنگ فارسی

خشک و سیاه شدن پوست

پیشنهاد کاربران

( ( لب های خاکستری نیمه باز مرده به هم کشیده شده بود و رنگ ماتیک بنفش کهنه ای رویشان داغمه بسته بود . ) ) ( صادق چوبک ، پیرهن زرشکی )

بپرس