داغ گذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) اثر داغ پدید آوردن بر. داغ کردن : کوش تا دل بتماشای جهان نگذاری داغ افسوس بر آئینه جان نگذاری.صائب.روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت از شرم لاله پای بکوه و کمر گذاشت.صائب.