دیکشنری
مترجم
بپرس
داغ نمودن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
داغ نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) داغ کردن. سفع. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
داغ کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها